علیرضا جونمعلیرضا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

شکوفه ی زمستونی ما

پسرم 5 ماهه شدنت مبارک

13 خرداد بود که 5 ماهت کامل شد به سلامتی مراحل غلت زدن(5 ماه و 6 روزت بود تونستی خودت کامل غلت بزنی) علیرضا وقتی دخمل می شود اولین روز غذای کمکی به به دندونت خیلی اذیتت می کنه دندونگیرتو دادم دستت عهه مامان منو دیدی؟ ای خدا خرجی زن و بچه رو چیکار کنیم بذار ببینم این تو چه خبره آخه ...
31 خرداد 1393

پسرم 4 ماهه شدی

اینجا با اعضای خانواده رفتیم قم،البته اینجا بین راهه وایساده بودیم صبحانه بخوریم اینجا رو ببین چه قیافه ای گرفتی برای من اینجا دمر گذاشتمت خیلی دوس داری ولی زود خسته میشی عزیز دلم اینجا با سید علی کنار هم گذاشتیمتون ولی تو خیلی بد اخلاقی کردی اون روز اینجا سورپرایزم کردی و یه دفعه ای پستونک گرفتی خیلی خوشحال شدم ولی هنوزم سرسختی و دلت پستونک نمی خواد (عاشق دستاتم) دیگه خوابت برده بود اینجا هندونه ی من شدی اینجا رفتی خونه ی مامان بزرگ و بابا بزرگ.مامان بزرگ گرفتت رو دستاش این مدلی رو خیلی خوشت میاد بازم تو خونه ی ما...
21 ارديبهشت 1393

پسرم سه ماهه شدی

به احترام خانوم فاطمه  زهرا (س) برات کیک درست نکردم واسه سه ماهگی ت چون 15 فروردین شام غریبان خانوم فاطمه زهرا(س) بود. این عکس های سه ماهگی ته قربونت برم از همین 3 ماهگی ت دوربین که می بینی ژست می گیری درست مثل بابات الهی مامان قربون اون قیافه گرفتنت بشه جیگرم تازگیا یاد گرفتی اینطوری زبونتو میدی بیرون ...
21 ارديبهشت 1393

عکس های ناز و خوشگلت

اینجا باهات دارم بازی می کنم که تو خندیدی قربونت برم 66 روزته   الهی قربون لبای جمع کردت بشم من الهی فدای قهقهه ات فدای اون اخمات بشم جیگرمممممممم اینجا با زبون بی زبونی داری میگی بغلم کن تولوخدا این چیه دیگه ادای احترام به شیوه ی نظامی  ها ...
4 فروردين 1393