8 ماهگی با زیبایی ها و خاطرات قشنگش هم تموم شد
پسر عزیزم هر روز که میگذره و بزرگ شدنت رو میبینم خدا رو بیشتر شاکر میشم که این نعمت زیبا رو به ما داد
این ماه هم نتونستی چهاردست و پا بری کماکان عقب رفتن رو ترجیح میدادی
ولی همچنان برای ما شیرین بودی و هستی
دندونت هم که قصد بیرون اومدن نداره
یه کار خیلی بامزه ای که می کنی اینه که انگشتاتو میزنی به لبت تا صدا دربیاری
حالا عکسا
هههههههه ببین چیکار کردی اینجا
یه عکس هم از پسرعمه ات به عنوان حسن ختام این پست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی